آدرس جدید --> WWW.MY321.TK

آدرس جدید --> WWW.MY321.TK

آدرس جدید --> WWW.MY321.TK

آدرس جدید --> WWW.MY321.TK

فرشته های مسافر

دو فرشته مسافر ، در بین راه برای اقامت و گذراندن شب به خانه یک خانواده ثروتمند وارد شدند.

خانواده ثروتمند از ورود میهمان ها ناراحت و عصبانی شدند و با وجود داشتن اتاق های راحت و گرم، فرشته ها را در کوچک ترین و سرد ترین قسمت خانه یعنی زیر زمین جای دادند .

فرشته ها قسمتی از زیر زمین را مرتب کرده و آماده خواب شدند ، اما سوراخی در دیوار، توجه فرشته بزرگ تر را به خود جلب کرد، فرشته از جا بلند شد و سوراخ را پوشاند .

فرشته کوچک تر که از میهمان نوازی اهالی آن خانه بسیار ناراحت بود پرسید : چرا سوراخ دیوار را تعمیر کردی ؟ فرشته بزرگ تر نگاهی کرد و گفت :

" چیزها همیشه آن طور نیستند که به نظر می رسند."

شب بعد فرشته ها به خانه یک کشاورز فقیر رفتند تا شب را در آن جا بگذرانند کشاورز و همسرش با خوش رویی آن ها را پذیرفتند.

آن ها غذای مختصر و ساده خود را با فرشته ها تقسیم کردند و جای خواب خود را به آن ها دادند تا شب را به راحتی سپری کنند .

صبح روز بعد وقتی فرشته ها از خواب برخاستند، کشاورز و همسرش را گریان دیدند!!!!!!

آنها شب گذشته گاو شیرده شان را از دست داده بودند .

فرشته کوچک تر، خشمگین و عصبانی رو به فرشته بزرگ تر کرد و گفت : تو چطور توانستی اجازه دهی که چنین اتفاقی برای این خانواده بیفتد .

تو به آن خانواده ثروتمند که هیچ احتیاجی به کمک تو نداشتند، کمک کردی، آن وقت اجازه دادی گاو این خانواده فقیر که در عین نداری چیزهای کم خود را با ما تقسیم کردند بمیرد .

فرشته نگاهی کرد، لبخندی زد و گفت : "چیزها همیشه آن طور نیستند که به نظر می رسند ." و ادامه داد :

وقتی در زیر زمین خانه آن خانواده ثروتمند بودیم ، متوجه شدم که در سوراخ دیوار گنجی از طلاست . از آن جایی که آن خانواده طماع، بدترین جای خانه را به ما اختصاص دادند و ما شب را به سختی گذراندیم ، آن سوراخ را پوشاندم تا گنج دیده نشود و به دست آن ها نرسد .

اما شب گذشته وقتی ما در رختخواب این کشاورز فقیر و زحمتکش استراحت می کردیم، فرشته مرگ بالای سر همسرش حاضر شد ولی من از او خواستم به جای زن، گاو کشاورز را با خود ببرد .

 

 چیزها همیشه آن طور نیستند که به نظر می رسند . بسیاری از اوقات اتفاقاتی که در زندگی روی می دهند تنها به این دلیل است که در مسیر درستی حرکت نکرده ایم . اگر منصفانه نگاه کنیم، ایمان می آوریم که تمام آن اتفاقات ناشی از اعمال خودمان است ، البته تا زمانی که اتفاق رخ ندهد، موضوع را درک نخواهیم کرد، شاید بعدها علت آن بر ما آشکار گردد .

 


شغل حیوان ها

 

اگه قرار بود حیوون ها هم مثل آدما شغلی داشته باشن، به نظر من:

وال: ملوان

گورخر: خلافکار (زندانی)

لک لک: شالی کار

دارکوب: نجار

زنبور عسل: قناد

بلبل: خواننده

کرم ابریشم: بافنده

میمون: بندباز

کبوتر: پستچی

اگه چیزی هم به ذهن شما میرسه یادآوری کنید تا به اسم خودتون ثبت بشه.

   

 پیشنهاد دوستان

رامونا بانو

     شامپانزه = زور گیر 

     میمون = ورزشکار (ژیمناستیک) 

     خرس کوالا = به علت ک..ن گشادی بی کار و انگل جامعه 

zaza: 

     سگ :نگهبان
     خر:حمال
     ماهی :قواص
     مورچه:کارگر
     عقاب :خلبان
     شیر :مدیر
     پلنگ :شکارچی
     آهو :منشی(آخه همه اداره ها منشی خوشگل میخوان)
     شتر مرغ:دونده دو ماراتن
     گاو :مدیر کارخونه کاله
     گربه:داف
     موش :دزد
     عقرب :قاتل


samsam:

     خروس : جارچی (مثل جارچی ها قدیمی که مردمو نزدیکای صبح بیدار می کردن)
     کلاغ : خبرنگار
     پشه : کارمند سازمان اهداء خون
     مگس : انگل جامعه (اخه همش تو آشغال دونی هاست)
     فیل : آتش نشان
     زرافه : بسکتبالیست
     سگ آبی : مهندس سد سازی
     طاووس : مدل پیراهن در غرب
     مرغ : مدیر کارخانه تلاونگ


درسی از طبیعت

یا حسین بن علی (ع) 

 

روزی در جنگلی کلاغی در تمامی طول روز بر روی شاخه درختی نشسته بود و هیچ کاری انجام نمی داد.

خرگوش کوچکی او را دید و از او پرسید: "آیا من هم می توانم مانند تو تمام روز را در گوشه ای بنشینم و هیچ کاری انجام ندهم؟".

کلاغ پاسخ داد: "البته، چرا نه".

خرگوش هم زیر همان درخت نشست و استراحت خود را آغاز کرد.

ناگهان سرو کله روباهی پیدا شد. روباه پرید و خرگوش را گرفت و خورد. 

نتیجه: برای اینکه بتوانی بنشینی و هیچ کاری انجام ندهی، باید در جایگاه بالایی قرار داشته باشی!!!